شاه شطرنج

گیرم که باخته ام

اما کسی جرات نداره به من دست بزننه

یا از صفحه ی بازی بیرونم بندازه

شوخی نیست من شاه شطرنجم

تخریب میکنم ، آنچه را که نمیتونم باب میلم بسازم

آرزو طلب نمی کنم ، آرزو میسازم

لبخند میزنم تا فکر کنند بازی را برده اند

اما نمیدونن من با هر کسی رقابت نمی کنم

[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 23:42 | |

پل

همانند پلی بودم برای عبورت

به فکر تخریب من نباش

رسیدی دست تکان بده

 من خود فرو میریزم ...

[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 12:20 | |

آهسته

ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است

ای اشک آهسته بریز که غم زیاداست

[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 17:23 | |

دوست دارم

تا عمر است زندگی را دوست دارم

تا عمر است پاییز را دوست دارم

پاییز را دوست دارم چون فصل غم است

غم را دوست دارم چون روای دل است

گواه را دوست دارم چون عشق است

عشق را دوست دارم چون تو را دوست دارم

و در آخر تو را دوست دارم بدون آنکه بدانم چرا ؟

[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 15:39 | |

برنگردی

دیگر دلم نمیخواهد برگردی

تو که ماندنی نیستی می آیی و میروی

دوباره من میمانم با یه دنیا غم

[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 23:7 | |

انسان

 هی رفیق

 زیاد خوبی نکن

انسان است 

 فراموشکار است

 از تنهایش که در بیاید

تنهایت را دور میزند

 پشت می کند به تو

 به گذشته ات 

 حتی روزی میرسد که

 به تو می گوید : شما

[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 17:35 | |

عشق

 غرور گفت: "غیر ممکن است

 عقل گفت: "بیهوده است

 

 

 

  "دل" زمزمه کرد امتحانش کن 

 

 

 

 

 عشق رامیگویم

 

 

 

 امتحان کردم

 

 

 

 غرورم به خاک افتاد  

 

 

 تجربه ام فناشد

 

 

 

 

  عقلم به باد رفت

 

 

 

 

  ای دل از تو گلایه دارم

 

 

 

 وعده ی خیسی چشمانم را نداده بودی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 12:16 | |

قشنگ

 ماندن به پای کسی که دوستش داری 

 قشنگ ترین اسارت زندگی است 

[+] نوشته شده توسط محمدرضا در 10:19 | |